فیروزه در اشعار و ادبیات فارسی
Picture of souvar neyshabour

souvar neyshabour

فیروزه در اشعار و ادبیات فارسی

فهرست مطالب

در این مقاله، ما سعی داریم تا ارزش و اهمیت فیروزه در اشعار و ادبیات فارسی را بررسی کنیم. از دوران باستان، فیروزه به عنوان نمادی از زیبایی و ارزش در فرهنگ ایرانی به شمار می‌آمد. از زیبایی‌های طبیعی گرفته تا زیبایی‌های معنوی، فیروزه با ویژگی‌های خاص خود، موضوع بسیار مورد توجهی در شعر و ادبیات فارسی بوده است.

در اینجا، با تمرکز بر روی نقش و تأثیر فیروزه در شعر و ادبیات، سعی می‌کنیم تا ژرفای این نماد را در فرهنگ و ادبیات ایرانی بررسی کنیم. این بررسی نشان خواهد داد که فیروزه نه تنها به عنوان یک سنگ زینتی، بلکه به عنوان یک نماد از زیبایی و ارزش در فرهنگ ایرانی، همواره مورد توجه بوده و در آثار ادبی نقش مهمی ایفا کرده است.

 

فیروزه در اشعار و ادبیات فارسی شاعران بزرگ

فیروزه در اشعار و ادبیات فارسی آرامگاه نظامی
فیروزه در اشعار و ادبیات فارسی: آرامگاه نظامی

فیروزه، این سنگ گران‌بها و زیبا، نه تنها به عنوان یک جواهر زینتی، بلکه به عنوان یک نماد از زیبایی، ثروت، و پیروزی در فرهنگ و ادبیات ایرانی مورد توجه بسیاری بوده است. از دوران باستان تا امروز، فیروزه در اشعار و ادبیات فارسی، به‌ویژه در آثار شاعران بزرگ مانند عطار نیشابوری، حافظ، سعدی، مولوی، نظامی، ادیب الممالک فراهانی، سهراب سپهری، و اخوان ثالث و… جایگاه ویژه‌ای داشته است.

نظامی در اقبالنامه بر تخت نشستن اسكندر را به این صورت بیان کرده است:

به فرخندگی شاه فیروز بخت

 یكی روز برشد به فیروزه تخت

در آن جام فیروزه ریزند می

به فیروزی آرند نزدیک وی

یا ادیب الممالک فراهانی در این بیت عاقبت به خیری را در آن میداند:

تا خاتم فیروزه مرا یار فرستاد

فیروزیم از خاتمه کار فرستاد

و نظامی نیز در بیت زیر سخنان خود را، همانند فیروزه، پیروزی بخش دانسته است:

کنم گنجی از سفتة طبع پر

چو فیروزه فیروز و دری چو در

مسعود سعد نیز، به این کارکرد فیروزه نظر داشته که دلبر خود را از فیروزه خوش یمنتر دانسته و به او توصیه میکند که فیروزه

هایش را بفروشد:

کی خرند از تو فیروزه هرگز

چون ببینندت ای بدیع نگار

لب و دندان تو همی بینند

لعل خوش رنگ و لؤلؤ شهوار

هر چه فیروزه بایدت بفروش

شبه از بهر چشم زخم بدار

همچنین ادیب الممالک فراهانی به خاطر همین ویژگی فیروزه، آن را خاتم دولت دانسته است:

فیروزه فرستاد مرا دوست ندانم

یا قوتی از آن لعل گهربار فرستاد

یا خاتم دولت را یزدان به من از غیب

اندر عوض بخشش کرّار فرستاد

فردوسی:

فیروزه‌ای که از آن گوهری آورد / بر آن کشور بر او بنگر خوش نگرد

سعدی:

فیروزه رخش را گر بنگری به دل / ز گوهر عقیقی سیمین بختی برآید

این نمونه‌ها تنها بخشی از اشعاری هستند که در آنها به فیروزه اشاره شده است. این سنگ زیبا به عنوان نمادی از زیبایی، پیروزی و ثروت در اشعار فارسی غنی و متنوعی به کار رفته است.

 

فیروزه در شعر عطار

فیروزه در اشعار و ادبیات فارسی: عطار نیشابوری
فیروزه در اشعار و ادبیات فارسی: عطار نیشابوری

عطار نیشابوری، یکی از بزرگترین شاعران عرفانی و معاصران فیروزه، در آثار خود از فیروزه در اشعار و ادبیات فارسی آورده است.

قبل از پرداختن به نقش فیروزه در شعر عطار ابتدا لازم است بدانیم چه قرابتی بین عطار و سنگ فیروزه وجود دارد؟ میتوان گفت شهر فیروزه، شهر عطار است. او در این شهر متولد شده، زیسته و بدرود حیات گفته است. از دلایل دیگری که میتوان برای این پرسش آورد، گویی عطار خود به این سنگ علاقه وافری داشته و نیاکان او از این سنگ ارتزاق میکرده اند. محتمل است در ابتدا خود به این کار(فیروزه تراشی) مشغول بوده و به تجارت میپرداخته است. به طوری که در اشعارش به راحتی میتوان به این مهم پی برد. او هر چه بیشتر به سنگهایی که هم از لحاظ تجاری و هم از لحاظ درمانی مهم بوده اند، توجه کرده است. گویی به دلیل خواص درمانی سنگ فیروزه، در طبابت و داروخانه خود به عنوان نسخه ی حكیم از آن استفاده میکرده است. از دلایل ادعا بر تجارت این سنگ میتوان، علاوه بر اعتقادات آن دوران به مرکزیت علمی، سیاسی و شاهراه تجارت این شهر به لحاظ موقعیت جغرافیایی اشاره کرد. دوران حیات عطار، نیشابور در اوج علم و دانش و فزونی ثروت و تجارت بوده است؛ از سراسر جهان تاجران به نیشابور گسیل کرده و وارد چین میشدند؛ به طوری که از نویسنده آرژانتینی، بورخس که تحت تأثیر منطق الطیر عطار بوده نقل کرده اند: اگر میخواهید تنها به یک شهر در دنیا سفر کنید، قطعأ آن شهر نیشابور است؛ رازش این است که نیشابور همه دنیا را با هم در خود دارد.

عطار در دوران خود هم از جانب مردم و هم از جانب سلاطین عصرش مورد احترام و توجه بوده است. یكی از دلایل مورد توجه بودن عطار در زمان خویش، مربوط به حرفه پزشكی او و توجه و اعتقاد او به سنگ فیروزه به لحاظ درمانی و تجویز آن به بیماران خود بوده است. چرا که سلاطین عصر عطار چنان اعتقاد و باوری به سنگ فیروزه داشتند که وجود آن در ملک پادشاهی خود را سبب فیروزی (پیروزی) و افتخار قلمداد میکردند. در تمامی آثار عطار، جلوهایی از سنگ فیروزه به چشم میخورد که در هر کدام از این آثار، فیروزه و رنگ نیلی آن مصداق مطلبی خاص است. در الهی نامه و خسرونامه که به بیان حالات عرفانی می پردازد، فیروزه اشارتی بر بعد عرفانی دارد. احساسات، تفكرات، عوالم و تمام رویاهای عطار در این دو اثر از لحاظ بعد عرفانی چنان بود که تنها به خاطر وجود پروردگار به مخلوقاتش میپرداخت.

از ویژگی مهم فیروزه در متون ادبی، پیروزیبخش بودن آن است، یعنی پیروزی بر دشمن را برای صاحب خود به همراه میآورد، چنان که عطّار در این بیت به این ویژگی پیروزه اشاره کرده است:

گاه سرسبزی ز مینا روزیت

گاه از پیروزه صد پیروزیت

همچنین در بیت دیگری، پیروزه پوش بودن برای صوفی را یک حسن میداند:

صوفی پیروزه پوش گوهری

علاوه بر خود فیروزه، در متون ادبی، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد قدما معتقد بوده اند، رنگ فیروزه ای برخی اشیاء نیز اثری فوق طبیعی و جادویی دارد.

 

گذری بر فیروزه در شعر نو

فیروزه در اشعار و ادبیات فارسی سهراب سپهری
فیروزه در اشعار و ادبیات فارسی سهراب سپهری

سهراب سپهری، شاعر معاصری که با واژه‌هایی پر از شور و هیجان، دنیایی از زیبایی‌ها و تلاطمات روحانی را به تصویر می‌کشد، نیز به فیروزه اشاره کرده است. او با استفاده از زبان شاعرانه‌اش، فیروزه را نمادی از آرامش و زیبایی بی‌پایان می‌دانسته و در برخی از شعرهایش، به تصویر کشیده است.

با ترس و شیفتگی در برکه فیروزه گون گلهای سپید میکنی- و هر آن به ماه سیاهی مینگری گلچین بی تاب- و اینجا افسانه نمیگویم- نیش مار نوشابه گل ارغوان آورد- بیداری ات را جادو میزند 

 

سنگ فیروزه در دربار شاهان

فیروزه در اشعار و ادبیات فارسی و دربار شاهان
فیروزه در اشعار و ادبیات فارسی و دربار شاهان

در مورد فیروزه در اشعار و ادبیات فارسی که درباره شاهان بوده، سخن گفته می‌شده. رنگ خاص و شکوه و زیبایی این سنگ تنها علّت برگزیده شدن آن برای اشیاء خسروانه و راه یافتن به دربار نبوده است؛ بلکه در تصوّرات دیرینه انسان باستانی، پشت سنگ فیروزه ای نیرویی جادویی نهفته است که قدرت انجام کارهای گوناگونی دارد.

در میان لوازم پادشاهان، تاج، تخت، کمر و انگشتر از جنس فیروزه مکمل شکوه و جلال پادشاهی بوده است و شاهان به دلیل خوش یمن بودن فیروزه از این جنس استفاده میکرده اند

زگستردنیها و از تخت عاج

زدیبا و دینار و پیروزه تاج  

به دستوری شاه پیروز تخت

بتازم پس ترک شوریده بخت  

(فردوسی)

در نزد گذشتگان نشستن شاه بر تخت فیروزه باعث پیروزی شاه بر دشمنان و خوشبختی او میشده است.

هنگام برگشتن شاه بود

پدرزان سخن خود کی آگاه بود

همی شاه را تخت پیروزه ساخت

همی تاج را گوهر اندر شناخت

   (فریدون)

کمربند فیروزه نیز از اشیاء با ارزشی بوده که شاه به کمر میبسته و به عنوان هدیّه به خواص می بخشیده است.

چنان بد که یک روز برتخت عاج

نهاده به سر بر زپیروزه تاج

زهر کشوری مهتران را بخواست

که در پادشاهی کند پشت راست  

(فردوسی)

همچنین انگشتری با نگین فیروزه نیز در دربار شاهان بسیار رواج داشته و آن را مایه ی پیروزی و سعادت می دانستند.

تا خاتم فیروزه مرا یار فرستاد

فیروزیم از خاتمه کار فرستاد

   (فراهانی)

پادشاهان نوشیدن شراب را در جام فیروزه مایه ی خوشبختی و سعادت می دانستند.

همه جامها کرده پیروزه رنگ

دو چشمان پر از خون و رخ باده رنگ 

  (فردوسی)

در شاهنامه از جمله هدایایی که پیران ویسه، هنگام خواستگاری برای فرنگیس می برد، جامی پیروزه ای است.

زبرجد طبقها و پیروزه جام

پر از نامه مشک و پر از عود خام  

(فردوسی)

دفع چشم زخم و پیروزی بخش بودن بر دشمن نیز که پیش تر هم مطرح شد، از خواصّی است که به این سنگ نسبت داده اند:

گاه سر سبزی زمینا روزیت

گاه از پیروزه صد پیروزیت 

  (عطار)

روشنی بخشیدن به چشم و افزایش نیروی بینایی ، از دیگر کارکردهای نسبت داده شده به فیروزه است:

فیروزه کز آن روشنی دیده پدید است

یارم ز پی کوری اغیار فرستاد 

  (فراهانی)

علاوه بر متون ادبی ، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد ، قدما معتقد بودهاند رنگ فیروزهای برخی اشیاء نیز اثری فوق طبیعی و جادویی دارد:

ای هفت مدبّر که بر این پرده سرائید

تا چند چو رفتید دگر باره برآیید

خوب است به دیدار شما عالم ازیرا

حوران نکو طلعت پیروزه قبائید 

  (ناصر خسرو)

با توجه به شعرهای فوق و دیگر آثار ادبی فارسی، می‌توان نتیجه گرفت که فیروزه به عنوان یک نماد از زیبایی، ثروت، و پیروزی، در ادبیات فارسی جایگاه ویژه‌ای داشته است. این سنگ گران‌بها، به واسطه خصوصیات ویژه‌اش، موضوعی از تأملات و اشعار شاعران ایرانی بوده و همچنان نیز مورد توجه و ارزش‌گذاری قرار می‌گیرد.

به این ترتیب، فیروزه به عنوان یک عنصر ثروتمند و نمادی از زیبایی و پیروزی، دوران‌های مختلف را در ادبیات فارسی همراهی کرده و همچنان نیز جایگاه ویژه‌ای در این فرهنگ و ادبیات دارد.

 

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقبره استاد کمال الملک
خراسان
V@hids

آرامگاه کمال الملک؛ سفیر هنر کاشان در قلب نیشابور

جهان شهر نیشابور را به شهر بزرگان و ادیبان و نام‌آوران علم و هنر و ادب می‌شناسد. چه آنهایی که خود متولد نیشابور بودند و در این شهر بالیدند و به اوج رسیدند و چه آنهایی که به دلایل مختلف قدم به این شهر گذارند. آرامگاه این بزرگان این روزها میعادگاه علاقه مندان به فرهنگ و هنر ایران بزرگ شده است یکی از آنها آرامگاه کمال الملک است. استاد کمال الملک از آنهایی است که

ادامه مطلب »
فیروزه نیشابور
فیروزه
پریان

شناخت فیروزه نیشابور؛ بهترین فیروزه جهان

چرا فیروزه نیشابور بهترین فیروزه جهان است؟ اگر با سنگ فیروزه آشنایی داشته باشید قطعا می دانید که فیروزه نیشابور به عنوان یکی از معروف‌ترین و با ارزش‌ترین فیروزه‌های جهان شناخته می‌شود. جدا از تاریخچه تولید و خواص درمانی و روانی این سنگ، رنگ آبی منحصر به فرد آن و کیفیت و پایداری بی نظیر این سنگ است که آن را تبدیل به ارزشمند ترین فیروزه در جهان کرده است. فیروزه نیشابور نسبت به سایر

ادامه مطلب »
طبیعت بوژان نیشابور
خراسان
V@hids

بوژان؛ ییلاقی تماشایی با اجرای رنگ و روخانه و کوه و طعم میوه‌ها

چرا باید بوژان نیشابور را دید؟ اگر کمی اهل طبیعتگردی باشید و طبیعت را بفهمید بوژان نیشابور برای شما شبیه به نقطه ای است که هرچه بیشر در آن زوم کنید جهان بزرگتری را خواهید دید که هر لحظه اش پر از رنگ و شگفتی و زیبایی است. یک فولکلور و خرده اقلیم با زیبایی های طبیعی و معماری خاص و میوه هایی تازه و خوش طعم. شاید بوژان را به نام یک روستا بشناسید

ادامه مطلب »
پیمایش به بالا